معنی فارسی riping

B1

پروسه‌ای که در آن میوه‌ها به مرحله نهایی خود نزدیک می‌شوند و طعم بهتری پیدا می‌کنند.

The process of maturing or becoming ripe.

example
معنی(example):

آنها میوه‌ها را می‌پازند تا طعم آنها را تقویت کنند.

مثال:

They are riping the fruits to enhance their flavor.

معنی(example):

پختن یک فرآیند حیاتی در بلوغ میوه است.

مثال:

Riping is a crucial process in fruit maturity.

معنی فارسی کلمه riping

: معنی riping به فارسی

پروسه‌ای که در آن میوه‌ها به مرحله نهایی خود نزدیک می‌شوند و طعم بهتری پیدا می‌کنند.