معنی فارسی rippingly
B1به شکلی زیبا و جذاب و پرانرژی.
In a manner that is exciting or intense.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در کنسرت به طرز رنجیدنی اجرا کرد.
مثال:
She performed rippingly during the concert.
معنی(example):
بازیگر جملاتش را به طرز رنجیدنی بیان کرد و تماشاگران را مجذوب کرد.
مثال:
The actor delivered his lines rippingly, captivating the audience.
معنی فارسی کلمه rippingly
:
به شکلی زیبا و جذاب و پرانرژی.