معنی فارسی rippleless

B1

عدم وجود موج یا لرزش در سطح آب.

Having no ripples or waves.

example
معنی(example):

دریاچه پس از طوفان بی‌لرز بود.

مثال:

The lake was rippleless after the storm.

معنی(example):

این یک سطح زیبا و بدون موج بود که برای اسکیت عالی بود.

مثال:

It was a beautiful, rippleless surface perfect for skating.

معنی فارسی کلمه rippleless

: معنی rippleless به فارسی

عدم وجود موج یا لرزش در سطح آب.