معنی فارسی riverdamp

B1

رطوبت ناشی از نزدیک بودن به یک رودخانه.

The moisture present near a river, often creating a unique ecosystem.

example
معنی(example):

شرایط مرطوب کنار رودخانه برای گیاهان ایده‌آل بود.

مثال:

The riverdamp conditions were ideal for the plants.

معنی(example):

او از خنکی صبحگاه مرطوب کنار رودخانه لذت می‌برد.

مثال:

He enjoyed the coolness of the riverdamp morning.

معنی فارسی کلمه riverdamp

: معنی riverdamp به فارسی

رطوبت ناشی از نزدیک بودن به یک رودخانه.