معنی فارسی rivingly

B2

به طرز جذاب و شورانگیز، در توصیف‌کردن یا بیان کردن یک داستان یا تجربه.

In a manner that is engaging or exciting, often used in storytelling.

example
معنی(example):

او درباره ماجراجویی‌هایش به طور جذاب صحبت کرد.

مثال:

She spoke rivingly about her adventures.

معنی(example):

کتاب به سبک جذاب و وصفی نوشته شده بود.

مثال:

The book was written in a rivingly style.

معنی فارسی کلمه rivingly

: معنی rivingly به فارسی

به طرز جذاب و شورانگیز، در توصیف‌کردن یا بیان کردن یک داستان یا تجربه.