معنی فارسی roadbed

B2

پایه یا زیرساخت جاده که بار وسایل نقلیه را تحمل می‌کند و معمولاً شامل مصالحی مناسب می‌باشد.

The foundational layer of a road that supports the surface and traffic.

noun
معنی(noun):

The prepared location for a road, including its foundation.

معنی(noun):

Another term for 'trackbed.

example
معنی(example):

کارگران پایه جاده را تعمیر کردند تا از ایمنی آن برای سفر اطمینان حاصل کنند.

مثال:

The workers fixed the roadbed to ensure it's safe for travel.

معنی(example):

پایه جاده باید به اندازه کافی مستحکم باشد تا ترافیک سنگین را تحمل کند.

مثال:

The roadbed must be strong enough to support heavy traffic.

معنی فارسی کلمه roadbed

: معنی roadbed به فارسی

پایه یا زیرساخت جاده که بار وسایل نقلیه را تحمل می‌کند و معمولاً شامل مصالحی مناسب می‌باشد.