معنی فارسی roadied
B1عمل انجام کارهای مرتبط با حمل و نقل و تنظیم تجهیزات در کنسرتها.
The act of working as a roadie, assisting with the setup and management of equipment.
- VERB
example
معنی(example):
او در طول تور تابستانی برای یک گروه مشهور کار کرد.
مثال:
He roadied for a famous band during the summer tour.
معنی(example):
او برای چندین هنرمند کار کرده و صنعت را به خوبی میشناسد.
مثال:
She has roadied for several artists and knows the industry well.
معنی فارسی کلمه roadied
:
عمل انجام کارهای مرتبط با حمل و نقل و تنظیم تجهیزات در کنسرتها.