معنی فارسی roadmaster

B2

عنوانی برای فردی که مسئولیت نگهداری و مدیریت راه‌ها را بر عهده دارد.

A person responsible for the maintenance and management of roads.

example
معنی(example):

مسئول جاده اطمینان حاصل کرد که بزرگراه‌ها به خوبی نگهداری شوند.

مثال:

The roadmaster ensured that the highways were well-maintained.

معنی(example):

مسئول جاده ما تعمیرات جاده‌های محلی را سازماندهی می‌کند.

مثال:

Our roadmaster organizes the repairs for the local roads.

معنی فارسی کلمه roadmaster

: معنی roadmaster به فارسی

عنوانی برای فردی که مسئولیت نگهداری و مدیریت راه‌ها را بر عهده دارد.