معنی فارسی roadworthiness

B1

معیاری برای ارزیابی اینکه آیا یک وسیله نقلیه برای رانندگی در جاده مناسب است یا خیر.

The state of a vehicle being safe and fit for use on the road.

example
معنی(example):

مکانیک شرایط جاده‌ای خودرو را قبل از سفر بررسی کرد.

مثال:

The mechanic checked the roadworthiness of the vehicle before the trip.

معنی(example):

استانداردهای قابل قبول جاده‌ای برای ایمنی در جاده بسیار مهم هستند.

مثال:

Roadworthiness is crucial for safety on the road.

معنی فارسی کلمه roadworthiness

: معنی roadworthiness به فارسی

معیاری برای ارزیابی اینکه آیا یک وسیله نقلیه برای رانندگی در جاده مناسب است یا خیر.