معنی فارسی roak

B1

عمل استراحت کردن یا آرامش یافتن در محیطی ساکت و متروک.

To relax or rest in a peaceful setting.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت در جنگل آرام استراحت کند.

مثال:

He decided to roak in the quiet forest.

معنی(example):

بعد از یک روز طولانی، خوب است که فقط استراحت کنید و آرام باشید.

مثال:

After a long day, it's nice to just roak and take it easy.

معنی فارسی کلمه roak

: معنی roak به فارسی

عمل استراحت کردن یا آرامش یافتن در محیطی ساکت و متروک.