معنی فارسی rock-fall

B1

یک رویداد یا حالت که در آن سنگ‌ها به دلیل ناپایداری می‌افتند.

An event or condition in which rocks fall due to instability.

example
معنی(example):

تابلو هشدار می‌داد که در جلو احتمال ریزش سنگ وجود دارد.

مثال:

The sign warned of potential rock-fall ahead.

معنی(example):

به دلیل خطر ریزش سنگ باید مراقب می‌بودیم.

مثال:

We had to be careful due to the rock-fall risk.

معنی فارسی کلمه rock-fall

: معنی rock-fall به فارسی

یک رویداد یا حالت که در آن سنگ‌ها به دلیل ناپایداری می‌افتند.