معنی فارسی rockclimbed
B1صفت ماضی برای توصیف حالت انجام سنگنوردی در گذشته.
The past tense of rock climbing, indicating that the activity has already occurred.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تابستان گذشته با هم سنگنوردی کردند.
مثال:
They rockclimbed together last summer.
معنی(example):
او در تعطیلاتش بسیاری از صخرهها را سنگنوردی کرد.
مثال:
She rockclimbed many cliffs on her vacation.
معنی فارسی کلمه rockclimbed
:
صفت ماضی برای توصیف حالت انجام سنگنوردی در گذشته.