معنی فارسی rockclimbing
B1فعالیتی که در آن افراد به بالا رفتن از صخرهها میپردازند، ممکن است از نظر جسمی و روانی چالش ایجاد کند.
An activity where individuals climb on rock formations, often requiring skill and physical effort.
- noun
noun
معنی(noun):
The sport of scaling rock faces, either with or without ropes and other equipment.
example
معنی(example):
سنگنوردی میتواند بسیار هیجانانگیز باشد.
مثال:
Rockclimbing can be very exhilarating.
معنی(example):
او کلاسهای سنگنوردی برای مبتدیان را گذرانده است.
مثال:
He has taken rockclimbing classes for beginners.
معنی فارسی کلمه rockclimbing
:
فعالیتی که در آن افراد به بالا رفتن از صخرهها میپردازند، ممکن است از نظر جسمی و روانی چالش ایجاد کند.