معنی فارسی rodding
B1رادینگ، فرآیند تغییر و بهینهسازی خودروها به دلیل علاقه شخصی یا سرگرمی.
The process of modifying vehicles, often as a hobby.
- VERB
example
معنی(example):
رادینگ شامل خلاقیت و مهارت زیادی است.
مثال:
Rodding involves a lot of creativity and skill.
معنی(example):
او آخر هفتهها را به رادینگ خودرو کلاسیکش میپردازد.
مثال:
He spends weekends rodding his classic car.
معنی فارسی کلمه rodding
:
رادینگ، فرآیند تغییر و بهینهسازی خودروها به دلیل علاقه شخصی یا سرگرمی.