معنی فارسی roisteringly

B1

به شیوه‌ای پرشور و شلوغ، به طور خاص در رفتارها و واکنش‌های اجتماعی.

In a noisy, lively, and exuberant manner.

example
معنی(example):

آنها در طول برنامه کمدی به شیوه‌ای پرشور خندیدند.

مثال:

They laughed roisteringly during the comedy show.

معنی(example):

جمعیت در کنسرت به شیوه‌ای پرشور تشویق کردند.

مثال:

The crowd cheered roisteringly at the concert.

معنی فارسی کلمه roisteringly

: معنی roisteringly به فارسی

به شیوه‌ای پرشور و شلوغ، به طور خاص در رفتارها و واکنش‌های اجتماعی.