معنی فارسی romanhood
B1حالت یا ویژگیهای مربوط به رمانتیسیسم و احساسات عاشقانه.
The state or characteristics related to romanticism and romantic feelings.
- OTHER
example
معنی(example):
رمانسگرایی او در نحوه نوشتن داستانهایش مشهود است.
مثال:
His romanhood is evident in the way he writes his stories.
معنی(example):
این هنرمند ذات رمانسگرایی را در آثارش به تصویر میکشد.
مثال:
The artist captures the essence of romanhood in his work.
معنی فارسی کلمه romanhood
:
حالت یا ویژگیهای مربوط به رمانتیسیسم و احساسات عاشقانه.