معنی فارسی romble

B1

صدای نرم و غریزی که معمولاً به صورت خنده یا صدای یک وسیله تولید می‌شود.

A low, rumbling sound, often associated with laughter or machinery.

example
معنی(example):

او صدای خنده‌ای نرم و شبیه به غرش کرد.

مثال:

He gave a soft romble of laughter.

معنی(example):

موتور هنگام روشن شدن صدای غرش بلندی کرد.

مثال:

The engine made a romble as it started.

معنی فارسی کلمه romble

: معنی romble به فارسی

صدای نرم و غریزی که معمولاً به صورت خنده یا صدای یک وسیله تولید می‌شود.