معنی فارسی rool
B2رول به معنی چرخش یا حرکت یک شیء گرد است.
The action of rolling something.
- VERB
example
معنی(example):
او یک رول از تاس انجام داد تا ببیند که چه کسی اول میرود.
مثال:
He made a rool of the dice to see who would go first.
معنی(example):
رول توپ غیرمنتظره بود.
مثال:
The rool of the ball was unexpected.
معنی فارسی کلمه rool
:
رول به معنی چرخش یا حرکت یک شیء گرد است.