معنی فارسی rosied
B1رنگین شدن به رنگ صورتی یا قرمز، обычно به علت هیجان یا آب و هوا.
To become colored pink or red, often due to excitement or weather conditions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آسمان با طلوع آفتاب گلرنگ شده بود.
مثال:
The sky was rosied by the sunrise.
معنی(example):
گونههای او پس از پیادهروی سرد گلرنگ شده بود.
مثال:
Her cheeks were rosied after the cold walk.
معنی فارسی کلمه rosied
:
رنگین شدن به رنگ صورتی یا قرمز، обычно به علت هیجان یا آب و هوا.