معنی فارسی roughdried

B1

گیاه یا مواد دیگر که به طور سطحی و سریع خشک شده‌اند.

Referring to something that has been dried quickly and not thoroughly.

example
معنی(example):

رنگ خشک شده به صورت سطحی، بافت منحصر به فردی به آثار هنری داد.

مثال:

The roughdried paint gave a unique texture to the artwork.

معنی(example):

او در پخت و پز خود از گیاهان خشک شده سطحی برای طعم بیشتر استفاده کرد.

مثال:

He used roughdried herbs in his cooking for more flavor.

معنی فارسی کلمه roughdried

: معنی roughdried به فارسی

گیاه یا مواد دیگر که به طور سطحی و سریع خشک شده‌اند.