معنی فارسی roughhousing
B2بازی و سرگرمی خشن که ممکن است شامل بازیهای فیزیکی و دوندگی باشد.
Playful, boisterous physical activity, often involving rough contact.
- verb
verb
معنی(verb):
To behave rowdily or violently.
معنی(verb):
To treat roughly or violently.
example
معنی(example):
کودکان در حیاط پشتی بازی میکردند و خوش میگذرانیدند.
مثال:
The kids were roughhousing in the backyard, having fun.
معنی(example):
والدین اغلب نگران میشوند وقتی که بچهها بیش از حد سخت بازی میکنند.
مثال:
Parents often worry when kids start roughhousing too much.
معنی فارسی کلمه roughhousing
:
بازی و سرگرمی خشن که ممکن است شامل بازیهای فیزیکی و دوندگی باشد.