معنی فارسی roughwrought

B1

موادی که به صورت خام یا به شکل ناهموار ساخته شده‌اند و معمولاً از ظاهری ناتمام برخوردارند.

Items crafted in a rough and unfinished manner, emphasizing their raw texture.

example
معنی(example):

او گردنبندی از فلز تابیده شده که به صورت خام ساخته شده بود پوشیده بود.

مثال:

She wore a roughwrought necklace made of twisted metal.

معنی(example):

هنرمند مواد خام را به خاطر بافت منحصر به فردشان ترجیح داد.

مثال:

The artist preferred roughwrought materials for their unique texture.

معنی فارسی کلمه roughwrought

: معنی roughwrought به فارسی

موادی که به صورت خام یا به شکل ناهموار ساخته شده‌اند و معمولاً از ظاهری ناتمام برخوردارند.