معنی فارسی roundish

B1

تقریباً گرد، به شکلی که کمی به سمت گردی متمایل است.

Almost round, having a slight roundness.

example
معنی(example):

سیب‌های گرد کمی روی درخت به نظر خوشمزه می‌رسیدند.

مثال:

The roundish apples looked delicious on the tree.

معنی(example):

او یک شکل گرد کمی برای نمایندگی از خورشید کشید.

مثال:

He drew a roundish figure to represent the sun.

معنی فارسی کلمه roundish

: معنی roundish به فارسی

تقریباً گرد، به شکلی که کمی به سمت گردی متمایل است.