معنی فارسی roundle
B1شیئی گرد و کوچک، معمولاً برای بازی یا سرگرمی.
A small round object, often used in games.
- NOUN
example
معنی(example):
او گردی را به شکلی بازیگوشانه روی میز پرتاب کرد.
مثال:
He tossed the roundle across the table in a playful manner.
معنی(example):
بچهها در زمان استراحت با یک گردی بازی کردند.
مثال:
The children played with a roundle during their break.
معنی فارسی کلمه roundle
:
شیئی گرد و کوچک، معمولاً برای بازی یا سرگرمی.