معنی فارسی roundlet

B1

دایره‌های کوچک، معمولاً به صورت گرد و قابل شناسایی.

Small, round objects or shapes.

example
معنی(example):

باغبان دایره‌های کوچکی از چمن را در باغ کاشت.

مثال:

The gardener planted little roundlets of grass in the garden.

معنی(example):

دایره‌های خمیر سپس به بیسکویت تبدیل شدند.

مثال:

The roundlets of dough were then baked into cookies.

معنی فارسی کلمه roundlet

: معنی roundlet به فارسی

دایره‌های کوچک، معمولاً به صورت گرد و قابل شناسایی.