معنی فارسی rowdyishly
B1به طور شلوغ و پر سر و صدا.
In a loud and disorderly manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز روودیشی به جوک خندید.
مثال:
She laughed rowdyishly at the joke.
معنی(example):
آنها در طول بازی به طرز روودیشی تشویق کردند.
مثال:
They cheered rowdyishly during the game.
معنی فارسی کلمه rowdyishly
:
به طور شلوغ و پر سر و صدا.