معنی فارسی rox
A2اکس، جمع کلمه سنگ، به معنای سنگها یا مواد معدنی که در طبیعت یافت میشود.
Plural of rock; natural solid substance found in the earth.
- NOUN
example
معنی(example):
اکس در آسمان شب به شدت درخشان بودند.
مثال:
The rox were shining brightly in the night sky.
معنی(example):
او اکسهایی از بستر رودخانه جمع کرد.
مثال:
She collected rox from the riverbed.
معنی فارسی کلمه rox
:
اکس، جمع کلمه سنگ، به معنای سنگها یا مواد معدنی که در طبیعت یافت میشود.