معنی فارسی rubberiness

B1

لزج بودن، حالتی که یک ماده مانند لاستیک نرم و قابل انعطاف است.

The quality of being rubbery; a soft and flexible texture.

noun
معنی(noun):

Quality of being rubbery.

example
معنی(example):

لزج بودن جوجه‌تیغی باعث می‌شود فشار دادن آن سرگرم‌کننده باشد.

مثال:

The rubberiness of the duck makes it fun to squeeze.

معنی(example):

لزج بودن این ماده برای ساخت قالب‌ها عالی است.

مثال:

The rubberiness of the material is perfect for making molds.

معنی فارسی کلمه rubberiness

: معنی rubberiness به فارسی

لزج بودن، حالتی که یک ماده مانند لاستیک نرم و قابل انعطاف است.