معنی فارسی rubiconing
B1این واژه به روند تصمیمگیری در مورد انتخابهایی اشاره دارد که مسیر آینده را تغییر میدهند.
Refers to the act of crossing a decisive point in relationships or choices.
- verb
verb
معنی(verb):
Especially in bezique and piquet: to defeat a player who has not achieved the rubicon.
example
معنی(example):
آنها با بحث در مورد آیندهشان، در حال عبور از روبیکون در رابطهشان بودند.
مثال:
They were rubiconing their relationship by discussing their future together.
معنی(example):
هر بار که درباره تعهد بحث میکردند، در حال روبیکون کردن انتخابهایشان بودند.
مثال:
Every time they argued about commitment, they were rubiconing their choices.
معنی فارسی کلمه rubiconing
:
این واژه به روند تصمیمگیری در مورد انتخابهایی اشاره دارد که مسیر آینده را تغییر میدهند.