معنی فارسی ruckled
B1چروکیده به حالتی اطلاق میشود که یک شیء، به ویژه پارچه یا کاغذ، چین و چروکهای غیرطبیعی بگیرد.
Describes something that has been wrinkled or crumpled.
- verb
verb
معنی(verb):
To crease or wrinkle.
معنی(verb):
To make a rattling noise in the throat.
example
معنی(example):
کاغذ بعد از اینکه در کیف مچاله شد چروکیده شد.
مثال:
The paper was ruckled after it was crumpled in the bag.
معنی(example):
لباس او حتی وقتی که چروکیده بود زیبا به نظر میرسید.
مثال:
Her dress looked beautiful even when it was ruckled.
معنی فارسی کلمه ruckled
:
چروکیده به حالتی اطلاق میشود که یک شیء، به ویژه پارچه یا کاغذ، چین و چروکهای غیرطبیعی بگیرد.