معنی فارسی ruddy-complexioned
B1رنگپریده، به معنای صورت یا پوستی که رنگ قرمز یا صورتی دارد، معمولاً به دلیل سلامتی یا قرار گرفتن در معرض هوا.
Having a healthy reddish color of the skin, often associated with good health or outdoor activity.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مرد رنگپریده به نظر سالم و پرانرژی بود.
مثال:
The ruddy-complexioned man looked healthy and lively.
معنی(example):
صورت رنگپریده او نشانههایی از بودن در طبیعت را نشان میداد.
مثال:
Her ruddy-complexioned face showed signs of being outdoors.
معنی فارسی کلمه ruddy-complexioned
:
رنگپریده، به معنای صورت یا پوستی که رنگ قرمز یا صورتی دارد، معمولاً به دلیل سلامتی یا قرار گرفتن در معرض هوا.