معنی فارسی ruffle-
B1چینچین کردن، به معنای ایجاد توده یا ناهمواری در یک سطح صاف.
To create pleats or folds in material or a surface.
- VERB
example
معنی(example):
او دوست دارد صفحات کتابش را چینچین کند.
مثال:
She likes to ruffle the pages of her book.
معنی(example):
باد شروع به چینچین کردن برگهای درختان کرد.
مثال:
The wind began to ruffle the leaves on the trees.
معنی فارسی کلمه ruffle-
:
چینچین کردن، به معنای ایجاد توده یا ناهمواری در یک سطح صاف.