معنی فارسی rull
B1نوعی ابزار مرسوم برای راهیابی و حرکت در فضای طبیعی.
A traditional device used for navigation.
- NOUN
example
معنی(example):
او از رُل برای پیمایش مسیرهای جنگل استفاده کرد.
مثال:
He used the rull to navigate the forest trails.
معنی(example):
رُل برای پیدا کردن راه بازگشت به خانه ضروری بود.
مثال:
The rull was essential for finding the way back home.
معنی فارسی کلمه rull
:
نوعی ابزار مرسوم برای راهیابی و حرکت در فضای طبیعی.