معنی فارسی rumminess

B1

نرمی و لطافت خاصی که معمولاً در بافت‌ها یا صداها مشاهده می‌شود.

The quality of being soft and pleasant, often used to describe textures or sounds.

example
معنی(example):

نرمی پارچه باعث می‌شود که بسیار لطیف باشد.

مثال:

The rumminess of the fabric made it very soft.

معنی(example):

صدای او دارای نرمی خاصی بود که آرامش‌بخش بود.

مثال:

Her voice had a certain rumminess that was comforting.

معنی فارسی کلمه rumminess

: معنی rumminess به فارسی

نرمی و لطافت خاصی که معمولاً در بافت‌ها یا صداها مشاهده می‌شود.