معنی فارسی rumney

B2

نام یک مکان یا روستا که ممکن است ویژگی‌های خاصی داشته باشد.

A name of a place that may have distinctive features or attractions.

example
معنی(example):

روستای رمینی به خاطر مناظر زیبا و جذابش معروف است.

مثال:

The village of Rumney is known for its charming scenery.

معنی(example):

ما در تعطیلاتمان به رمینی رفتیم و آن را دوست داشتیم.

مثال:

We visited Rumney during our vacation and loved it.

معنی فارسی کلمه rumney

: معنی rumney به فارسی

نام یک مکان یا روستا که ممکن است ویژگی‌های خاصی داشته باشد.