معنی فارسی run a blockade
C1شکستن یا عبور از محاصرهای که برای جلوگیری از ورود یا خروج کالاها بهکار رفته است.
To successfully navigate through an area that is blockaded.
- VERB
example
معنی(example):
کشتیها سعی کردند تا محاصره را بشکنند و ملزومات را تحویل دهند.
مثال:
The ships tried to run a blockade to deliver supplies.
معنی(example):
آنها یک برنامه برای شکستن محاصره در طول درگیری طراحی کردند.
مثال:
They devised a plan to run a blockade during the conflict.
معنی فارسی کلمه run a blockade
:
شکستن یا عبور از محاصرهای که برای جلوگیری از ورود یا خروج کالاها بهکار رفته است.