معنی فارسی run amok

B1

به حالتی اشاره دارد که کسی یا چیزی به طور بی‌رویه و بی‌قید و بند رفتار کند و کنترل خود را از دست بدهد.

To behave in a frenzied, uncontrolled, and chaotic manner.

verb
معنی(verb):

To go on a rampage; to be in an uncontrollable rage.

example
معنی(example):

کودکان در زمین بازی شروع به خرابکاری کردند.

مثال:

The children started to run amok in the playground.

معنی(example):

بعد از زنگ مدرسه، دانش‌آموزان در راهروها به خرابکاری پرداختند.

مثال:

After the school bell rang, the students ran amok in the halls.

معنی فارسی کلمه run amok

: معنی run amok به فارسی

به حالتی اشاره دارد که کسی یا چیزی به طور بی‌رویه و بی‌قید و بند رفتار کند و کنترل خود را از دست بدهد.