معنی فارسی runback
A2بازگشت به جایی که از آن آغاز کردهاید.
To return to a previous location quickly.
- VERB
example
معنی(example):
وقتی باران شروع شد، او تصمیم گرفت به خانه برگردد.
مثال:
He decided to run back home when it started to rain.
معنی(example):
آنها بعد از اتمام مسابقه به نقطه شروع برمیگردند.
مثال:
They run back to the starting point after finishing the race.
معنی فارسی کلمه runback
:
بازگشت به جایی که از آن آغاز کردهاید.