معنی فارسی runrounds

B1

دویدن دور و به دقت در یک مسیر مشخص، معمولاً برای تفریح یا تمرین.

To run around a particular area or track, usually for fun or exercise.

example
معنی(example):

دانش‌آموزان در طول استراحت‌هایشان دور می‌دوند.

مثال:

The students runrounds during their breaks.

معنی(example):

ما معمولاً در آخر هفته‌ها در پارک دور می‌زنیم.

مثال:

We often runrounds in the park on weekends.

معنی فارسی کلمه runrounds

: معنی runrounds به فارسی

دویدن دور و به دقت در یک مسیر مشخص، معمولاً برای تفریح یا تمرین.