معنی فارسی rustful

B1

زنگ‌زده به ابزاری اشاره دارد که به دلیل قرارگیری در شرایط نامناسب دچار زنگ‌زدگی شده است.

Affected by rust; corroded.

example
معنی(example):

ابزارهای زنگ‌زده دیگر برای کار مفید نبودند.

مثال:

The rustful tools were no longer useful for work.

معنی(example):

او تصمیم گرفت تجهیزات زنگ‌زده را از انباری دور بیندازد.

مثال:

He decided to throw away the rustful equipment from the shed.

معنی فارسی کلمه rustful

: معنی rustful به فارسی

زنگ‌زده به ابزاری اشاره دارد که به دلیل قرارگیری در شرایط نامناسب دچار زنگ‌زدگی شده است.