معنی فارسی sacramentally

B2

به‌طور ساکرامنتالی، نگرشی که در آن اعمال افراد به عنوان نمادهای مذهبی تعبیر می‌شود.

In a manner that acknowledges the sacred nature or significance of something.

example
معنی(example):

او به اعمالش به‌طور ساکرامنتالی نگاه می‌کرد و معتقد بود که آنها معنای عمیق‌تری دارند.

مثال:

She viewed her actions sacramentally, believing they held deeper meaning.

معنی(example):

او به وضعیت به‌طور ساکرامنتالی نزدیک شد و آن را به عنوان یک لحظه مقدس تلقی کرد.

مثال:

He approached the situation sacramentally, treating it as a sacred moment.

معنی فارسی کلمه sacramentally

: معنی sacramentally به فارسی

به‌طور ساکرامنتالی، نگرشی که در آن اعمال افراد به عنوان نمادهای مذهبی تعبیر می‌شود.