معنی فارسی sailorly
B1به ویژگیها و رفتارهای مرتبط با دریانوردی اشاره دارد.
Pertaining to or characteristic of a sailor.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خلق و خوی دریانوردانه خدمه سفر را لذتبخشتر کرد.
مثال:
The sailorly attitude of the crew made the journey more enjoyable.
معنی(example):
طبیعت دریانوردانه او در عشقش به دریا واضح بود.
مثال:
Her sailorly nature was evident in her love for the sea.
معنی فارسی کلمه sailorly
:
به ویژگیها و رفتارهای مرتبط با دریانوردی اشاره دارد.