معنی فارسی sailorman
A2به مردانی که در دریا کار میکنند و به هوانوردی مشغول هستند اشاره دارد.
A man who works on a ship.
- NOUN
example
معنی(example):
دریانورد به خاطر مهارتهایش در دریا مورد احترام بود.
مثال:
The sailorman was respected for his skills at sea.
معنی(example):
او هنگام کودکی خواب داشت که دریانورد شود.
مثال:
He dreamed of becoming a sailorman when he was a child.
معنی فارسی کلمه sailorman
:
به مردانی که در دریا کار میکنند و به هوانوردی مشغول هستند اشاره دارد.