معنی فارسی saily

B1

بادهایی که برای قایق‌رانی مناسب‌اند.

Describing winds that are favorable for sailing.

example
معنی(example):

بادهای بادبانی به ما کمک کرد تا به آرامی دریاچه را بگذرانیم.

مثال:

The saily winds helped us sail smoothly across the lake.

معنی(example):

ما از یک بعدازظهر با بادهای بادبانی در کنار رودخانه لذت بردیم.

مثال:

We enjoyed a saily afternoon by the river.

معنی فارسی کلمه saily

: معنی saily به فارسی

بادهایی که برای قایق‌رانی مناسب‌اند.