معنی فارسی sailyard

B1

محل نگهداری و تعمیر قایق‌ها.

A place where boats are stored and maintained.

example
معنی(example):

حیاط قایق‌ها پر از قایق‌هایی بود که آماده مسابقه بودند.

مثال:

The sailyard was filled with boats ready for the competition.

معنی(example):

او روز را در حیاط قایق‌ها گذراند و برای مسابقات قایقرانی آماده شد.

مثال:

He spent the day working in the sailyard, preparing for the regatta.

معنی فارسی کلمه sailyard

: معنی sailyard به فارسی

محل نگهداری و تعمیر قایق‌ها.