معنی فارسی salableness
B1سالم بودن، کیفیت یا ویژگی چیزی است که نشاندهنده مناسب بودن آن برای استفاده است.
The quality or state of being wholesome or healthy.
- NOUN
example
معنی(example):
سالم بودن غذا به همه اطمینان داد که خوردن آن بیخطر است.
مثال:
The salableness of the food assured everyone it was safe to eat.
معنی(example):
سالم بودن آب نشان میداد که آن تمیز است.
مثال:
The salableness of the water indicated it was clean.
معنی فارسی کلمه salableness
:
سالم بودن، کیفیت یا ویژگی چیزی است که نشاندهنده مناسب بودن آن برای استفاده است.