معنی فارسی salably
B1به شکل قابل فروش، به طوری که بتوان آن را به راحتی فروخت.
In a manner suitable for sale; in a way that is marketable.
- ADVERB
example
معنی(example):
محصولات به شکلی بستهبندی شده بودند که برای جذب بازار بهتر باشند.
مثال:
The products were salably packaged for better market appeal.
معنی(example):
کتاب به قیمتی مناسب برای جذب خوانندگان بیشتر عرضه خواهد شد.
مثال:
The book will be salably priced to attract more readers.
معنی فارسی کلمه salably
:
به شکل قابل فروش، به طوری که بتوان آن را به راحتی فروخت.