معنی فارسی salinometer

B2

سالینومتر، ابزاری برای اندازه‌گیری نمکینی آب.

An instrument for measuring the salinity of a solution.

noun
معنی(noun):

A salimeter.

example
معنی(example):

سالینومتر برای اندازه‌گیری نمکینی آب استفاده می‌شود.

مثال:

A salinometer is used to measure the salinity of water.

معنی(example):

ما قبل از آزمایش نمکینی را با سالینومتر بررسی کردیم.

مثال:

We checked the salinity with a salinometer before the experiment.

معنی فارسی کلمه salinometer

: معنی salinometer به فارسی

سالینومتر، ابزاری برای اندازه‌گیری نمکینی آب.