معنی فارسی sall
B1سال، یک واژه محلی برای نمک که در برخی مناطق به کار میرود.
A local dialect form of the word 'salt', often used in specific regions.
- NOUN
example
معنی(example):
سال یک شکل محلی از 'نمک' است که در برخی مناطق استفاده میشود.
مثال:
Sall is a dialectal form of 'salt' used in some regions.
معنی(example):
در گویش محلی، آنها اغلب از کلمه سال برای ادویه استفاده میکنند.
مثال:
In the local dialect, they often use sall for seasoning.
معنی فارسی کلمه sall
:
سال، یک واژه محلی برای نمک که در برخی مناطق به کار میرود.