معنی فارسی salmonpink
A2رنگی ملایم و نرم که معمولاً به رنگ سالمون اشاره دارد.
A pale pink color, resembling the color of salmon flesh.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او رنگ سالمونصورتی را برای دکوراسیون اتاق نشیمنش انتخاب کرد.
مثال:
She chose salmonpink for her living room decor.
معنی(example):
لباس رنگ زیبایی از سالمونصورتی داشت.
مثال:
The dress was a lovely shade of salmonpink.
معنی فارسی کلمه salmonpink
:
رنگی ملایم و نرم که معمولاً به رنگ سالمون اشاره دارد.